فروغی بسطامی:شربتی در دو لعل جانان است که خیالش مفرح جان است
❈۱❈
شربتی در دو لعل جانان است
که خیالش مفرح جان است
از پی قتل مردم دانا
تیغ در دست طفل نادان است
❈۲❈
میتوان یافتن ز زخم دلم
کاین جراحت نه کار پیکان است
قتلگاهی است کوی او کان جا
زخم بیداد و تیغ پنهان است
❈۳❈
دلم از نالهٔ شعله در خرمن
چشمم از گریه خانه ویران است
سر زلفی چگونه گردد جمع
که از آن مجمعی پریشان است
❈۴❈
چشم امید هر مسلمانی
پی آن چشم نامسلمان است
گر تو درمان درد عشاقی
درد الحق که عین درمان است
❈۵❈
منع زاری مکن فروغی را
که گلت را هزار دستان است
کامنت ها