گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فریدون مشیری:تو کیستی ، که من اینگونه ، بی تو بی تابم؟ شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.

❈۱❈
تو کیستی ، که من اینگونه ، بی تو بی تابم؟ شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.
تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو
❈۲❈
بسان قایق سرگشته، روی گردابم! *
تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟
❈۳❈
تو را کدام خدا؟ تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟ تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟
❈۴❈
تو از کدام سبو؟ *
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
❈۵❈
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه! مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!
*
❈۶❈
کدام نشأه دویده است از تو در تن من؟ که ذره های وجودم تو را که می بینند،
به رقص می آیند، سرود می خوانند!
❈۷❈
* چه آرزوی محالی است زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو:
❈۸❈
به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر! به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف! ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟
❈۹❈
تو را به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.
❈۱۰❈
که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست! تو آرزوی بلندی و، دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.
❈۱۱❈
همه وجود تو مهر است و جانِ من محروم چراغِ چشم تو سبزست و راه من بسته است.
. http://afasoft.ir/post/۴۰

فایل صوتی آه، باران چراغ چشم تو ...

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها