گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فریدون مشیری:تو تنها دری هستی،ای همزبان قدیمی که در زندگی بر رخم باز بوده ست.

❈۱❈
تو تنها دری هستی،ای همزبان قدیمی که در زندگی بر رخم باز بوده ست.
تو بودیّ و لبخند مهر تو، گر روشنایی به رویم نگاهی گشوده ست.
❈۲❈
مرا با درخت و پرنده،
نسیم و ستاره، تو پیوند دادی.
❈۳❈
تو شوق رهایی، به این جانِ افتاده در بند، دادی.
*
❈۴❈
تو آ غوشِ همواره بازی بر این دستِ همواره بسته
تو نیروی پرواز و آواز من، بر فرازی ز من نا گسسته.
❈۵❈
*
تو دروازه ی مهر و ماهی! تو مانند چشمی،
❈۶❈
که دارد به راهی نگاهی تو همچون دهانی، که گاهی
رساند به من مژده ی دلبخواهی. *
❈۷❈
تو افسانه گو، با دل تنگ من، از جهانی
من از بادهء صبح و شام تو مستم وگرچند، پیمانه ای کوچک، از آسمانی
❈۸❈
*
تو با قلب کوچه، تو با شهر، مردم،
❈۹❈
تو با زندگی همنفس، همنوایی تو با رنج آن ها
که این سوی درهای بسته، به سر می برند آشنایی.
❈۱۰❈
*
من اینک، کنار تو، در انتظارم چراغِ امیدی فرا راه دارم.
❈۱۱❈
گر آن مژده ای همزبان قدیمی به من در رسانی
به جان تو، جان می دهم، مژدگانی.

فایل صوتی از دیار آتشی پنجره

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها