گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فریدون مشیری:از دل و دیده،گرامی تر هم آیا هست؟

❈۱❈
از دل و دیده،گرامی تر هم آیا هست؟
ــ دست، آری، ز دل و دیده گرامی تر:
❈۲❈
دست! *
زین همه گوهرِ پیدا و نهان در تن و جان،
❈۳❈
بی گمان دست گران قدرتر است.
هرچه حاصل کنی از دنیا، دستاوردست!
❈۴❈
هرچه اسباب جهان باشد، در روی زمین، دست دارد همه را زیر نگین!
سلطنت را که شنیدست چنین؟! *
❈۵❈
شرفِ دست همین بس که نوشتن با اوست! خوش ترین مایه ی دلبستگی من با اوست.
* در فروبسته ترین دشواری،
❈۶❈
در گرانبارترین نومیدی، بارها بر سر خود بانگ زدم:
ــ هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!
❈۷❈
بیستون را یاد آور، دستهایت را بسپار به کار،
کوه را چون پرِ کاه از سر راهت بردار! *
❈۸❈
وه چه نیروی شگفت انگیزیست، دست هایی که به هم پیوسته ست!
به یقین، هرکه به هر جای در آید از پای دست هایش بسته ست!
❈۹❈
*
دست در دست کسی، یعنی: پیوند دو جان!
❈۱۰❈
دست در دست کسی، یعنی: پیمان دو عشق!
دست در دست کسی داری اگر، دانی، دست،
❈۱۱❈
چه سخن ها که بیان می کند از دوست به دوست،
لحظه ای چند که از دست طبیب، گرمیِ مهر به پیشانی بیمار رسد،
❈۱۲❈
نوشداروی شفابخش تر از داروی اوست! *
چون به رقص آیی و سرمست برافشانی دست،
❈۱۳❈
پرچم شادی و شوق است که افراشته ای! لشکرِ غم خورد از پرچم دست تو شکست!
*
❈۱۴❈
دست، گنجینه ء مهر و هنر است: خواه بر پردهءساز،
خواه در گردن دوست، خواه بر چهرهء نقش،
❈۱۵❈
خواه بر دنده ء چرخ خواه بر دسته ء داس،
خواه در یاری نابینایی
❈۱۶❈
خواه در ساختن فردایی!
*
❈۱۷❈
آنچه آتش به دلم می زند، اینک، هردم سرنوشت بشرست،
داده با تلخیِ غم های دگر دست به هم!
❈۱۸❈
بار این درد و دریغ است که ما، تیرهامان به هدف نیک رسیدست،ولی
دست هامان، نرسیدست به هم!!! .
❈۱۹❈
http://afasoft.ir/post/۳۵

فایل صوتی از دیار آتشی دست هامان نرسیده ست به هم ...

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها