فریدون مشیری:زان پیشتر که از سر ما آب بگذرد با ناخدا بگوی که از خواب بگذرد
❈۱❈
زان پیشتر که از سر ما آب بگذرد
با ناخدا بگوی که از خواب بگذرد
این کشتی شکسته در این تندباد سخت
آخر چگونه از دل گرداب بگذرد
❈۲❈
ای سرزمین مادری، ای خانهء پدر
یادت چو آتش از دل بی تاب بگذرد
ترسم که چاره ای نکند نوش دارویی
زین موج خون که از سرِ سهراب بگذرد
❈۳❈
گر همچو رعد، نعره برآریم همزمان
کی خواب خوش به دیدهء ارباب بگذرد
کامنت ها