فریدون مشیری:در پهنه دشت رهنوردی پیداست وندر پیِ آن قافله، گردی پیداست
❈۱❈
در پهنه دشت رهنوردی پیداست
وندر پیِ آن قافله، گردی پیداست
فریاد زدم ـ «دوباره دیداری هست؟»
در چشم ستاره اشک سردی پیداست.
کامنت ها