گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فریدون مشیری:سینهء صبح را گلوله شکافت! باغ لرزید و آسمان لرزید

❈۱❈
سینهء صبح را گلوله شکافت! باغ لرزید و آسمان لرزید
خواب ناز کبوتران آشفت سرب داغی به سینه هاشان ریخت
❈۲❈
ورد گنجشک های مست گسست عکس گل
در بلور چشمه شکست.
❈۳❈
رنگ وحشت به لحظه ها آمیخت، بر خونین به شاخه ها آویخت.
مرغکان رمیده
❈۴❈
خواب آلوده، پر گشودند در هوای کبود
در غبار طلایی خورشید، ناگهان صد هزار بال سپید،
❈۵❈
چون گلی در فضای صبح شکفت وز طنین گلوله های دگر،
همچو ابری به سوی دشت گریخت.
❈۶❈
نرم نرمک،سکوت، برمی گشت رفته ها آه بر نمی گشتند
آن رها کرده لانه های امید دیگر آن دور و بر نمی گشتند
❈۷❈
باغ از نغمه و ترانه تهی ست. لانه متروک و آشیانه تهی ست.
دیرگاهی است در فضای جهان
❈۸❈
آتشین تیرها صدا کرده. دست سوداگرانِ وحشت و مرگ
هر طرف آتشی به پا کرده. باغ را دست بی حیایی ستم،
❈۹❈
از نشاط و صفا جدا کرده ما همان مرغکان بیگنهیم
خانه و آشیان رها کرده!
❈۱۰❈
آه، دیگر در این گسیخته باغ شور افسونگر بهاران نیست
آه، دیگر در این گداخته دشت نغمه شاد کشتکاران نیست
❈۱۱❈
پر خونین به شاخساران هست برگ رنگین به شاخساران نیست!
اینکه بالا گرفته در آفاق
❈۱۲❈
نیست فوج کبوترانِ سپید، که بر این بام می کند پرواز.
رقص فوارههای رنگین نیست
❈۱۳❈
اینکه از دور می شکوفد باز.
نیست رویای بالهای سپید، در غبار طلاییِ خورشید.
❈۱۴❈
این هیولا، که رفته تا افلاک،
چتر وحشت گشوده بر سر خاک نیست شاخ و گل و شکوفه وبرگ،
❈۱۵❈
دود و ابر است و خون و آتش و مرگ!

فایل صوتی بهار را باورکن چتر وحشت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها