گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فریدون مشیری:همچون شهاب میگذرم در زلال شب...

❈۱❈
همچون شهاب میگذرم در زلال شب...
از دشت های خالی و خاموش از پیچ و تاب گردنه ها،
❈۲❈
قعر دره ها... نور چراغها،
چون خوشه های آتش در بوته های دود
❈۳❈
راهی میان ظلمت شب باز میکند همراه من، ستاره غمگین و خسته ای
در دور دست ها پرواز میکند.
❈۴❈
نور غریب ماه
نرم و سبک به خلوت آغوش دره ها تن میکند رها.
❈۵❈
بازوی لخت گردنه، پیچیده کامجو
بر دور سینهء هوس انگیزه تپه ها باد از شکاف دامنه فریاد میزند...
❈۶❈
من همچون بادمی گذرم روی بال شب...
در هر سوی راه
❈۷❈
غوغای شاخه ها و گریز درخت هاست با برگ های سوخته،
با شاخه های خشک سر میکشند در پی هم خارهای گیج
❈۸❈
گاهی دو چشم خونین از لای بوته ها،
مبهوت می درخشد و محسور می شود! گاهی صدای وای کسی از فراز کوه
❈۹❈
در های و هوی همهمه ها دور می شود.
ای روشنایی سحر ای آفتاب پاک! ای مرز جاودانه نیکی!
❈۱۰❈
من با بمید وصل تو شب را شکسته ام من در هوای عشق تو از شب گذشته ام
بهر تو دست و پا زئده ام در شکنج راه سوی تو بال و پر زده ام در ملال شب!

فایل صوتی بهار را باورکن سفر در شب

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها