گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فریدون مشیری:بر نگه سرد من به گرمی خورشید، می‌ نگرد هر زمان دو چشم سیاهت تشنهٔ این چشمه‌ام چه سود خد...

بر نگه سرد من به گرمی خورشید، می‌ نگرد هر زمان دو چشم سیاهت
تشنهٔ این چشمه‌ام چه سود خدا را، شبنم مرا نه تاب نگاهت
جز گل خشکیده‌ای و برق نگاهی، از تو در این گوشه یادگار ندارم
زان شب غمگین که از کنار تو رفتم، یک نفس از دست غم قرار ندارم
ای گل زیبا بهای هستی من بود، گر گل خشکیده‌ای ز کوی تو بردم
گوشهٔ تنها چه اشک‌ها فشاندم، وان گل خشکیده را به سینه فشردم
آن گل خشکیده شرح حال دلم بود، از دل پُر درد خویش با تو چه گویم؟
جز به تو درمان درد از که بجویم؟، من دگر آن نسیتم به خویش مخوانم!
من گل خشکیده‌ام به هیچ نیرزم، عشق فریبم دهد که مهر ببندم
مرگ نهیبم زند که عشق نورزم
پای امید دلم اگر‌چه شکسته است، دست تمنای جان همیشه دراز است
تا نفسی می‌کشم ز سینهٔ پر‌درد، چشم خدا‌بین من به روی تو باز است

فایل صوتی گناه دریا گل خشکیده

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها