گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فریدون مشیری:دیگر به روزگار نمی‌ بینم، آن عشق ‌ها که تاب و توان سوزد، در سینه ‌ها ز عشق نمی ‌جوشد، آ...

دیگر به روزگار نمی‌ بینم، آن عشق ‌ها که تاب و توان سوزد،
در سینه ‌ها ز عشق نمی ‌جوشد، آن شعله‌ها که خرمن جان سوزد،
آن رنج ها که درد بر انگیزد، وان دردها که روح گدازد نیست
آن شوق و اضطراب که شاعر را، چنگی به تار جان بنوازد نیست
در سینه، دل، چو برگ خزان ‌دیده، بی عشق مانده سر به گریبان است،
از بوسه ی نسیم نمی ‌لرزد؛ این برگِ خشک، تشنه طوفان است!
طوفان عشق نیست که دل‌ها را، در تنگنای سینه بلرزاند؛
تا بر شراره‌ های روان سوزش، شاعر سرشک شوق بیافشاند.
عشقی نه تا به سر فکند شوری رنجی نه تا به دل شکند خاری
داغی نه تا به دفتر دانایی؛ آتش زنم ز گرمی گفتاری!
من شمع دلفروز سخن بودم؛ اکنون زبان بُریده و خاموشم
ترسم که شعر نیز کند آخر، مانند روزگار، فراموشم...

فایل صوتی تشنه طوفان تشنه طوفان

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها