گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فریدون مشیری:نیمه‌ شب بود غمی تازه‌نفس، ره خوابم زد و ماندم بیدار ریخت از پرتو لرزندهٔ شمع، سایهٔ دس...

نیمه‌ شب بود غمی تازه‌نفس، ره خوابم زد و ماندم بیدار
ریخت از پرتو لرزندهٔ شمع، سایهٔ دسته‌گلی بر دیوار
همه گل بود ولی روح نداشت، سایه‌ای مضطرب و لرزان بود
چهره‌ای سرد و غم‌انگیز و سیاه، گوییا مردهٔ سرگردان بود
شمع خاموش شد از تندی باد، اثر از سایه به دیوار نماند!
کس نپرسید کجا رفت‌؟ که بود‌؟، که دمی چند در این‌جا گذراند‌؟
این منم خسته در این کلبه‌ ی تنگ، جسم درمانده‌ام از روح جداست‌؟
من اگر سایهٔ خویشم یا رب! روح آوارهٔ من کیست‌؟ کجاست‌؟

فایل صوتی تشنه طوفان آواره

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها