گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغ فرخزاد:می بندم این دو چشم پر آتش را تا ننگرد درون دو چشمانش

❈۱❈
می بندم این دو چشم پر آتش را تا ننگرد درون دو چشمانش
تا داغ و پر تپش نشود قلبم از شعلهٔ نگاه پریشانش
❈۲❈
می بندم این دو چشم پر آتش را تا بگذرم ز وادی رسوایی
❈۳❈
تا قلب خامُشم نکشد فریاد رو می کنم به خلوت و تنهایی
❈۴❈
ای رهروان خسته چه می جویید در این غروب سرد ز احوالش
او شعلهٔ رمیدهٔ خورشید است بیهوده می دوید به دنبالش
❈۵❈
او غنچهٔ شکفتهٔ مهتابست باید که موج نور بیفشاند
❈۶❈
بر سبزه زار شب زدهٔ چشمی کاو را به خوابگاه گنه خوانَد
❈۷❈
باید که عطر بوسهٔ خاموشش با ناله های شوق بیآمیزد
در گیسوان آن زن افسونگر دیوانه وار عشق و هوس ریزد
❈۸❈
باید شراب بوسه بیاشامد ازساغر لبان فریبایی
❈۹❈
مستانه سر گذارد و آرامد بر تکیه گاه سینهٔ زیبایی
❈۱۰❈
ای آرزوی تشنه به گرد او بیهوده تار عمر چه می بندی ؟
روزی رسد که خسته و وامانده بر این تلاش بیهُده می خندی
❈۱۱❈
آتش زنم به خرمن امیدت با شعله های حسرت و ناکامی
❈۱۲❈
ای قلب فتنه جوی گنه کرده شاید دمی ز فتنه بیارامی
❈۱۳❈
می بندمت به بند گران غم تا سوی او دگر نکنی پرواز
ای مرغ دل که خسته و بی تابی دمساز باش با غم او ، دمساز

فایل صوتی اسیر شعلهٔ رمیده

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها