فروغ فرخزاد:از چهرهٔ طبیعت افسونکار بر بسته ام دو چشم پر از غم را
❈۱❈
از چهرهٔ طبیعت افسونکار
بر بسته ام دو چشم پر از غم را
تا ننگرد نگاه تب آلودم
این جلوه های حسرت و ماتم را
❈۲❈
پاییز ، ای مسافر خاک آلوده
در دامنت چه چیز نهان داری
❈۳❈
جز برگهای مرده و خشکیده
دیگر چه ثروتی به جهان داری ؟
❈۴❈
جز غم چه می دهد به دل شاعر
سنگین غروب تیره و خاموشت ؟
جز سردی و ملال چه می بخشد
بر جان دردمند من آغوشت ؟
❈۵❈
در دامن سکوت غم افزایت
اندوه خفته می دهد آزارم
❈۶❈
آن آرزوی گمشده می رقصد
در پرده های مبهم پندارم
❈۷❈
پاییز ، ای سرود خیال انگیز
پاییز ، ای ترانهٔ محنت بار
پاییز ، ای تبسّم افسرده
بر چهرهٔ طبیعت افسونکار
کامنت ها