گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغ فرخزاد:تو را افسون چشمانم ز ره برده ست و می دانم چرا بیهوده می گویی ، دل چون آهنی دارم

❈۱❈
تو را افسون چشمانم ز ره برده ست و می دانم چرا بیهوده می گویی ، دل چون آهنی دارم
نمی دانی ، نمی دانی ، که من جز چشم افسونگر در این جام لبانم ، بادهٔ مرد افکنی دارم
❈۲❈
چرا بیهوده می کوشی که بگریزی ز آغوشم از این سوزنده تر هرگز نخواهی یافت آغوشی
❈۳❈
نمی ترسی ، نمی ترسی ، که بنویسند نامت را به سنگ تیرهٔ گوری ، شب غمناک خاموشی
❈۴❈
بیا دنیا نمی ارزد به این پرهیز و این دوری فدای لحظه ای شادی ، کن این رویای هستی را
لبت را بر لبم بگذار کز این ، ساغر پر می چنان مستت کنم تا خود بدانی قدر مستی را
❈۵❈
تو را افسون چشمانم ز ره برده است و می دانم که سر تا پا به سوز خواهشی بیمار می سوزی
❈۶❈
دروغ است این اگر ، پس آن دو چشم راز گویت را چرا هر لحظه بر چشم من دیوانه می دوزی

فایل صوتی اسیر دعوت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها