گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغ فرخزاد:از بیم و امید عشق رنجورم آرامش جاودانه می خواهم

❈۱❈
از بیم و امید عشق رنجورم آرامش جاودانه می خواهم
بر حسرت دل دگر نیفزایم آسایش بیکرانه می خواهم
❈۲❈
پا بر سر دل نهاده می گویم بگذشتن از آن ستیزه جو خوشتر
❈۳❈
یک بوسه ز جام زهر بگرفتن از بوسهٔ آتشین او خوشتر
❈۴❈
پنداشت اگر شبی به سرمستی در بستر عشق او سحر کردم
شبهای دگر که رفته از عمرم در دامن دیگران به سر کردم
❈۵❈
دیگر نکنم ز روی نادانی قربانی عشق او غرورم را
❈۶❈
شاید که چو بگذرم از او یابم آن گمشده شادی و سرورم را
❈۷❈
آن کس که مرا نشاط و مستی داد آن کس که مرا امید و شادی بود
هر جا که نشست بی تأمل گفت ( او یک زن ساده لوح عادی بود )
❈۸❈
می سوزم از این دو رویی و نیرنگ یکرنگی کودکانه می خواهم
❈۹❈
ای مرگ از آن لبان خاموشت یک بوسهٔ جاودانه می خواهم
❈۱۰❈
رو ، پیش زنی ببر غرورت را کو عشق ترا به هیچ نشمارد
آن پیکر داغ و دردمندت را با مهر به روی سینه نفشارد
❈۱۱❈
عشقی که ترا نثار ره کردم در سینهٔ دیگری نخواهی یافت
❈۱۲❈
زان بوسه که بر لبانت افشاندم سوزنده تر آذری نخواهی یافت
❈۱۳❈
در جستجوی تو و نگاه تو دیگر ندود نگاه بی تابم
اندیشهٔ آن دو چشم رویایی هرگز نبرد ز دیدگان خوابم
❈۱۴❈
دیگر به هوای لحظه ای دیدار دنبال تو در بدر نمی گردم
❈۱۵❈
دنبال تو ای امید بی حاصل دیوانه و بی خبر نمی گردم
❈۱۶❈
در ظلمت آن اطاقک خاموش بیچاره و منتظر نمی مانم
هر لحظه نظر به در نمی دوزم وان آه نهان به لب نمی رانم
❈۱۷❈
ای زن که دلی پر از صفا داری از مرد وفا مجو ، مجو ، هرگز
❈۱۸❈
او معنی عشق را نمی داند راز دل خود به او مگو هرگز

فایل صوتی اسیر خسته

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها