گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغ فرخزاد:امشب آن حسرت دیرینهٔ من در بر دوست به سر می آید

❈۱❈
امشب آن حسرت دیرینهٔ من در بر دوست به سر می آید
در فروبند و بگو خانه تهی است زین سپس هر که به در می آید
❈۲❈
شانه کو تا که سر و زلفم را در هم و وحشی و زیبا سازم
❈۳❈
باید از تازگی و نرمی و لطف گونه را چون گل رویا سازم
❈۴❈
سرمه کو ، تا که چو بر دیده کشم راز و نازی به نگاهم بخشد
باید این شوق که در دل دارم جلوه بر چشم سیاهم بخشد
❈۵❈
چه بپوشم که چو از راه آید عطشش مفرط و افزون گردد
❈۶❈
چه بگویم که ز سِحر سخنم دل به من بازد و افسون گردد
❈۷❈
آه ، ای دخترک خدمتکار گل بزن بر سر و بر سینهٔ من
تا که حیران شود از جلوهٔ گل امشب آن عاشق دیرینهٔ من
❈۸❈
چو ز در آمد و بنشست خموش زخمه بر جان و دل و چنگ زنم
❈۹❈
با لب تشنه دو صد بوسه شوق بر لب بادهٔ گلرنگ زنم
❈۱۰❈
ماه اگر خواست که از پنجره ها بیندم در بر او مست و پریش
آنچنان جلوه کنم کو ز حسد پرده ابر کشد بر رخ خویش
❈۱۱❈
تا چو رویا شود این صحنهٔ عشق کندر و عود در آتش ریزم
❈۱۲❈
ز آن سپس همچو یکی کولی مست نرم و پیچنده ز جا برخیزم
❈۱۳❈
همه شب شعله صفت رقص کنم تا ز پا افتم و مدهوش شوم
چو مرا تنگ در آغوش کشد مست آن گرمی آغوش شوم
❈۱۴❈
آه ، گویی ز پس پنجره ها بانگ آهستهٔ پا می آید
❈۱۵❈
ای خدا ، اوست که آرام و خموش به سوی خانهٔ ما می آید

فایل صوتی اسیر مهمان

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها