گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغ فرخزاد:تو را می خواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم

❈۱❈
تو را می خواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن من این کنج قفس ، مرغی اسیرم
❈۲❈
ز پشت میله های سرد تیره نگاه حسرتم حیران به رویت
❈۳❈
در این فکرم که دستی پیش آید و من ناگه گشایم پر به سویت
❈۴❈
در این فکرم که در یک لحظه غفلت از این زندان خامُش پر بگیرم
به چشم مرد زندانبان بخندم کنارت زندگی از سر بگیرم
❈۵❈
در این فکرم من و دانم که هرگز مرا یارای رفتن زین قفس نیست
❈۶❈
اگر هم مرد زندانبان بخواهد دگر از بهر پروازم نفس نیست
❈۷❈
ز پشت میله ها هر صبح روشن نگاه کودکی خندد به رویم
چو من سر می کنم آواز شادی لبش با بوسه می آید به سویم
❈۸❈
اگر ای آسمان ، خواهم که یک روز از این زندان خامُش پر بگیرم
❈۹❈
به چشم کودک گریان چه گویم ز من بگذر ، که من مرغی اسیرم
❈۱۰❈
من آن شمعم که با سوز دل خویش فروزان می کنم ویرانه ای را
اگر خواهم که خاموشی گزینم پریشان می کنم کاشانه ای را

فایل صوتی اسیر اسیر

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها