فروغ فرخزاد:کاش بر ساحل رودی خاموش عطر مرموز گیاهی بودم
❈۱❈
کاش بر ساحل رودی خاموش
عطر مرموز گیاهی بودم
چو بر آنجا گذرت می افتاد
به سرا پای تو لب می سودم
❈۲❈
کاش چون نای شبان می خواندم
به نوای دل دیوانهٔ تو
❈۳❈
خفته بر هودَج موّاج نسیم
می گذشتم ز در خانهٔ تو
❈۴❈
کاش چون پرتو خورشید بهار
سحر از پنجره می تابیدم
از پس پردهٔ لرزان حریر
رنگ چشمان تو را می دیدم
❈۵❈
کاش در بزم فروزندهٔ تو
خندهٔ جام شرابی بودم
❈۶❈
کاش در نیمه شبی درد آلود
سستی و مستی خوابی بودم
❈۷❈
کاش چون آینه روشن می شد
دلم از نقش تو و خندهٔ تو
صبحگاهان به تنم می لغزید
گرمی دست نوازندهٔ تو
❈۸❈
کاش چون برگ خزان رقص مرا
نیمه شب ماه تماشا می کرد
❈۹❈
در دل باغچهٔ خانهٔ تو
شور من ... ولوله برپا می کرد
❈۱۰❈
کاش چون یاد دل انگیز زنی
می خزیدم به دلت پر تشویش
ناگهان چشم ترا می دیدم
خیره بر جلوهٔ زیبایی خویش
❈۱۱❈
کاش در بستر تنهایی تو
پیکرم شمع گنه می افروخت
❈۱۲❈
ریشهٔ زهد تو و حسرت من
زین گنه کاری شیرین می سوخت
❈۱۳❈
کاش از شاخهٔ سر سبز حیات
گل اندوه مرا می چیدی
کاش در شعر من ای مایهٔ عمر
شعلهٔ راز مرا می دیدی
کامنت ها