گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغ فرخزاد:یاد داری که زمن خنده کنان پرسیدی چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز ؟

❈۱❈
یاد داری که زمن خنده کنان پرسیدی چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز ؟
چهره ام را بنگر تا به تو پاسخ گوید اشک شوقی که فرو خفته به چشمان نیاز
❈۲❈
چه ره آورد سفر دارم ای مایهٔ عمر؟ سینه ای سوخته در حسرت یک عشق محال
❈۳❈
نگهی گمشده در پردهٔ رویایی دور پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال
❈۴❈
چه ره آورد سفر دارم ... ای مایهٔ عمر ؟ دیدگانی همه از شوق درون پر آشوب
لب گرمی که بر آن خفته به امید نیاز بوسه ای داغتر از بوسهٔ خورشید جنوب
❈۵❈
ای بسا در پی آن هدیه که زیبندهٔ تست در دل کوچه و بازار شدم سرگردان
❈۶❈
عاقبت رفتم و گفتم که تو را هدیه کنم پیکری را که در آن شعله کشد شوق نهان
❈۷❈
چو در آیینه نگه کردم ، دیدم افسوس جلوهٔ روی مرا هجر تو کاهش بخشید
دست بر دامن خورشید زدم تا بر من عطش و روشنی و سوزش و تابش بخشید
❈۸❈
حالیا ... این منم این آتش جانسوز منم ای امید دل دیوانهٔ اندوه نواز
❈۹❈
بازوان را بگشا تا که عیانت سازم چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز

فایل صوتی دیوار شوق

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها