گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغ فرخزاد:چون نگهبانی که در کف مشعلی دارد می خرامد شب در میان شهر خواب آلود

❈۱❈
چون نگهبانی که در کف مشعلی دارد می خرامد شب در میان شهر خواب آلود
خانه ها با روشنایی های رویایی یک به یک در گیر و دار بوسهٔ بدرود
❈۲❈
ناودانها ناله ها سر داده در ظلمت در خروش از ضربه های دلکش باران
❈۳❈
می خزد بر سنگفرش کوچه های دور نور محوی از پی فانوس شبگردان
❈۴❈
دست زیبایی دری را می گشاید نرم می دود در کوچه برق چشم تبداری
کوچه خاموشست و در ظلمت نمی پیچد بانگ پای رهرُوی از پشت دیواری
❈۵❈
باد از ره میرسد عریان و عطر آلود خیس ، باران می کشد تن بر تن دهلیز
❈۶❈
در سکوت خانه می پیچد نفس هاشان ناله های شوقشان ارزان و وهم انگیز
❈۷❈
چشمها در ظلمت شب خیره بر راهست جوی می نالد که ( آیا کیست دلدارش ؟ )
شاخه ها نجوا کنان در گوش یکدیگر ( ای دریغا ... در کنارش نیست دلدارش )
❈۸❈
کوچه خاموشست و در ظلمت نمی پیچد بانگ پای رهرُوی از پشت دیواری
❈۹❈
می خزد در ‌آسمان خاطری غمگین نرم نرمک ابر دود آلود پنداری
❈۱۰❈
بر که می خندد فسون چشمش ای افسوس ؟ وز کدامین لب لبانش بوسه می جوید ؟
پنجه اش در حلقهٔ موی ِکه می لغزد ؟ با که در خلوت به مستی قصه میگوید ؟
❈۱۱❈
تیرگیها را به دنبال چه میکاوم ؟ پس چرا در انتظارش باز بیدارم ؟
❈۱۲❈
در دل مردان کدامین مهر جاوید است ؟ نه ... دگر هرگز نمی آید به دیدارم
❈۱۳❈
پیکری گم می شود در ظلمت دهلیز باد در را با صدایی خشک می بندد
مرده ای گویی درون حفرهٔ گوری بر امیدی سست و بی بنیاد می خندد

فایل صوتی دیوار قصه ای در شب

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها