گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغ فرخزاد:در گذشت پر شتاب لحظه های سرد چشمهای وحشی تو در سکوت خویش

❈۱❈
در گذشت پر شتاب لحظه های سرد چشمهای وحشی تو در سکوت خویش
گرد من دیوار می سازد
❈۲❈
می گریزم از تو در بیراهه های راه تا ببینم دشتها را در غبار ماه
تا بشویم تن به آب چشمه های نور در مه رنگین صبح گرم تابستان
❈۳❈
پر کنم دامان ز سوسن های صحرایی بشنوم بانگ خروسان را ز بام کلبهٔ دهقان
می گریزم از تو تا در دامن صحرا
❈۴❈
سخت بفشارم به روی سبزه ها پا را یا بنوشم شبنم سرد علفها را
می گریزم از تو تا در ساحلی متروک
❈۵❈
از فراز صخره های گمشده در ابر تاریکی بنگرم رقص دوار انگیز طوفانهای دریا را
در غروبی دور
❈۶❈
چون کبوترهای وحشی زیر پر گیرم دشتها را ، کوهها را ، آسمانها را
بشنوم از لابلای بوته های خشک نغمه های شادی مرغان صحرا را
❈۷❈
می گریزم از تو تا دور از تو بگشایم
راه شهر آرزوها را و درون شهر ...
❈۸❈
قفل سنگین طلایی قصر رویا را
لیک چشمان تو با فریاد خاموشش راهها را در نگاهم تار می سازد
❈۹❈
همچنان در ظلمت رازش گرد من دیوار می سازد
عاقبت یکروز ...
❈۱۰❈
می گریزم از فسون دیدهٔ تردید می تروام همچو عطری از گل رنگین رویاها
می خزم در موج گیسوی نسیم شب می روم تا ساحل خورشید .
❈۱۱❈
در جهانی خفته در آرامشی جاوید
نرم می لغزم درون بستر ابری طلایی رنگ پنجه های نور می ریزد بروی آسمان شاد
❈۱۲❈
طرح بس آهنگ
من از آنجا سر خوش و آزاد دیده می دوزم به دنیایی که چشم پر فسون تو
❈۱۳❈
راههایش را به چشمم تار می سازد دیده می دوزم به دنیایی که چشم پر فسون تو
همچنان در ظلمت رازش گرد آن دیوار می سازد

فایل صوتی دیوار دیوار

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها