فروغ فرخزاد:ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
❈۱❈
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهٔ سنگین ز بار و برگ
خامُش ، بر آستانهٔ محراب عشق بود
❈۲❈
من همچو موج ابر سپیدی کنار تو
بر گیسویم نشسته گل مریم سپید
❈۳❈
هر لحظه می چکید ز مژگان نازکم
بر برگ دستهای تو آن شبنم سپید
❈۴❈
گویی فرشتگان خدا در کنار ما
با دستهای کوچکشان چنگ می زدند
درعطر عود و نالهٔ اسپند و ابر دود
محراب را زپاکی خود رنگ می زدند
❈۵❈
پیشانی بلند تو در نور شمع ها
آرام و رام بود چو دریای روشنی
❈۶❈
با ساقهای نقره نشانش نشسته بود
در زیر پلکهای تو رویای روشنی
❈۷❈
من تشنهٔ صدای تو بودم که می سرود
در گوشم آن کلام خوش ِ دلنواز را
چون کودکان که رفته ز خود گوش می کنند
افسانه های کهنهٔ لبریز راز را
❈۸❈
آنگه در آسمان نگاهت گشوده گشت
بال بلور قوس و قزح های رنگ رنگ
❈۹❈
در سینه قلب روشن محراب می تپید
من شعله ور در آتش آن لحظهٔ درنگ
❈۱۰❈
گفتم خموش (آری) و همچون نسیم صبح
لرزان و بی قرار وزیدم بسوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز
در سینه هیچ نیست به جز آرزوی تو
کامنت ها