فروغ فرخزاد:فردا اگر ز راه نمی آمد من تا ابد کنار تو می ماندم
❈۱❈
فردا اگر ز راه نمی آمد
من تا ابد کنار تو می ماندم
من تا ابد ترانهٔ عشقم را
در آفتاب عشق تو می خواندم
❈۲❈
در پشت شیشه های اتاق تو
آن شب نگاه سرد سیاهی داشت
❈۳❈
دالان دیدگان تو در ظلمت
گویی به عمق روح تو راهی داشت
❈۴❈
لغزیده بود در مِه آیینه
تصویر ما شکسته و بی آهنگ
موی تو رنگ ساقهٔ گندم بود
موهای من ، خمیده و قیری رنگ
❈۵❈
رازی درون سینهٔ من می سوخت
می خواستم که با تو سخن گوید
❈۶❈
اما صدایم از گره کوته بود
در سایه ، بوته هیچ نمی روید
❈۷❈
ز آنجا نگاه خستهٔ من پر زد
آشفته گرد پیکر من چرخید
در چارچوب قاب طلایی رنگ
چشم مسیح بر غم من خندید
❈۸❈
دیدم اتاق درهم و مغشوش است
در پای من کتاب تو افتاده
❈۹❈
سنجاقهای گیسوی من آنجا
بر روی تختخواب تو افتاده
❈۱۰❈
از خانهٔ بلوری ماهی ها
دیگر صدای آب نمی آمد
فکر چه بود گربهٔ پیر تو
کاو را به دیده خواب نمی آمد
❈۱۱❈
بار دگر نگاه پریشانم
برگشت لال و خسته به سوی تو
❈۱۲❈
می خواستم که با تو سخن گوید
اما خموش ماند به روی تو
❈۱۳❈
آنگاه ستارگان سپید اشک
سو سو زدند در شب مژگانم
دیدم که دستهای تو چون ابری
آمد به سوی صورت حیرانم
❈۱۴❈
دیدم که بال گرم نفسهایت
ساییده شد به گردن سرد من
❈۱۵❈
گویی نسیم گمشده ای پیچید
در بوته های وحشی ِ درد من
❈۱۶❈
دستی درون سینهٔ من می ریخت
سرب سکوت و دانهٔ خاموشی
من خسته زین کشاکش درد آلود
رفتم به سوی شهر فراموشی
❈۱۷❈
بردم ز یاد اندُه فردا را
گفتم سفر فسانهٔ تلخی بود
❈۱۸❈
نا گه به روی زندگیم گسترد
آن لحظهٔ طلایی عطر آلود
❈۱۹❈
آن شب من از لبان تو نوشیدم
آوازهای شاد طبیعت را
آن شب به کام عشق من افشاندی
ز آن بوسه قطرهٔ ابدیت را
کامنت ها