گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فروغ فرخزاد:دل گمراه من چه خواهد کرد با بهاری که می رسد از راه ؟

❈۱❈
دل گمراه من چه خواهد کرد با بهاری که می رسد از راه ؟
با نیازی که رنگ می گیرد درتن شاخه های خشک و سیاه ؟
❈۲❈
دل گمراه من چه خواهد کرد ؟ با نسیمی که می تراود از آن
❈۳❈
بوی عشق کبوتر وحشی نفس عطرهای سرگردان؟
❈۴❈
لب من از ترانه می سوزد سینه ام عاشقانه می سوزد
پوستم می شکافد از هیجان پیکرم از جوانه می سوزد
❈۵❈
هر زمان موج می زنم در خویش می روم ، می روم به جایی دور
❈۶❈
بوتهٔ گر گرفتهٔ خورشید سر راهم نشسته در تب نور
❈۷❈
من ز شرم شکوفه لبریزم یار من کیست ، ای بهار سپید ؟
گر نبوسد در این بهار مرا یار من نیست ، ای بهار سپید
❈۸❈
دشت بی تاب شبنم آلوده چه کسی را به خویش می خواند ؟
❈۹❈
سبزه ها ، لحظه ای خموش ، خموش آنکه یار منست می داند !
❈۱۰❈
آسمان می دود ز خویش برون دیگر او در جهان نمی گنجد
آه ، گویی که این همه (آبی) در دل آسمان نمی گنجد
❈۱۱❈
در بهار او ز یاد خواهد برد سردی و ظلمت زمستان را
❈۱۲❈
می نهد روی گیسوانم باز تاج گلپونه های سوزان را
❈۱۳❈
ای بهار، ای بهار افسونگر من سراپا خیال او شده ام
در جنون تو رفته ام از خویش شعر و فریاد و آرزو شده ام
❈۱۴❈
می خزم همچو مار تبداری بر علفهای خیس تازهٔ سرد
❈۱۵❈
آه با این خروش و این طغیان دل گمراه من چه خواهد کرد ؟

فایل صوتی عصیان جنون

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها