قاآنی:ای زان دو سیه مار که جا داده به گلزار عطار کمندافکن و سحار زرهدار
❈۱❈
ای زان دو سیه مار که جا داده به گلزار
عطار کمندافکن و سحار زرهدار
سحار ندیدیم زرهپوش و معربد
عطار نخواندیم کمندافکن و خونخوار
❈۲❈
عقرب همه زهر آرد و آهو همه نافه
در چشم تو و زلف تو بر عکس بودکار
چشمان تو چون خشم کنی زهر دهد بر
زلفان تو چون شانه زنی مشک دهد بار
❈۳❈
چین معدن نافه بود ای شوخ فسونگر
مه سیر به عقربکند ای لعبت سحار
زلف تو بود نافه و آن نافه پر از چین
روی تو بود ماه و بر او عقرب جرار
❈۴❈
تا داده صدف داده همی پرورش دُر
تو پروری ای ماه به مرجان درّ شهوار
دلهای بینباشته در چاه نبینند
ببیند همی بر زنخت چاه نگونسار
❈۵❈
غافلکه درین زیرکله خرمن مشکست
خلقی بشگفتند که ماهیست کلهدار
یک دایره بر صفحهیی از سیمکشیدست
هم نقطه ز شنگرفش و هم دایره زنگار
❈۶❈
آن نقطه دهان تو و آن دایره خطت
بیرون نرود یک دل ازین حلقهٔ پرگار
هیچ افتدت ای مهکه به ما متفق آیی
تا کشور هفت اقلیم گیریم به یک بار
❈۷❈
تو از لب جانبخش و من از منطق شیرین
تو از نگه مست و من از خاطر هشیار
ملکیکه ز تیغ خم ابرو نگشاید
من بر تو کنم راست ز شیرینی اشعار
❈۸❈
بومی که مسخر نشد از شعر دلاویز
بر خنجر خونریز تو و غمزهٔ خونخوار
در قلعهگشابی چه به رنگ و چه به نیرنگ
من کلک بهکار آرم و تو طرهٔ طرار
❈۹❈
با کلک و بنان من نقبافکن و عارض
با ابرو و خط تو کمانگیر و زرهدار
چون کار به بیرحمی و خونخوارگی افتد
آنجا تو سپهدار و تو سالار و تو مختار
❈۱۰❈
ورکار به صدق نفس و عهد درستست
این از تو نیاید به من دلشده بگذار
ور معدلتی باید تا ملک بپاید
این کار نیاید مگر از شاه جهاندار
❈۱۱❈
هرچند جهان شعر من و حسن تو گیرد
فرمانده آفاق بود ملک نگهدار
کامنت ها