قاآنی:تا چه معجز کرده امشب باز عدل شهریار کاتش سوزنده با آب روان گشتست یار
❈۱❈
تا چه معجز کرده امشب باز عدل شهریار
کاتش سوزنده با آب روان گشتست یار
آب و آتش بسکه از عدلش بهم آمیختند
کس ترشح را نیارد فرقکردن از شرار
❈۲❈
از چراغان خاک پنداری سپهری دیگرست
یا فلک پروین و مه راکرده برگیتی نثار
حزم صاحب اختیاری بین که از عزم ملک
آب و آتش را بهمکردست امشب سازگار
❈۳❈
اختیار از جبر خیزد ور همی خواهی دلیل
حال میر ملک جم بنگر به چشم اعتبار
تا نشد مجبول و مجبورش روان از مهر شه
شاه دریادل نکردش نام صاحباختیار
❈۴❈
آب ششپیر آمد این آتش ازان افروخت میر
تا میان آب و آتش هم نماند گیرودار
یا نه چون آن آب از دیر آمدن دلگیر بود
خواست دلگرمشکند زالطاف شاه بختیار
❈۵❈
راست گویم معجز حزم شهنشاهست و بس
کاتش سوزنده را زاب روان سازد حصار
سرخرو گشتآبششپیر امشباز بختملک
زانکه از دیر آمدن شرمنده بود و خاکسار
❈۶❈
یا نه باز از هجر خاکپای شه شرمنده است
زانرخش سرخست زآتشهمچو رویشرمسار
آتش اندر ابر میبارند امشب یا به طبع
آتش سوزنده همچون تیغ شه شد آبدار
❈۷❈
یا خیال تیغ شه اندر دل آتشگذشت
پای تا سر آب شد از شرم تیغ شهریار
یا چو مهر و کین شه خلاق آب و آتشند
مهر و کین شه بهم گشتند امشب سازگار
❈۸❈
راست گویی آتشین گلها درون موج آب
هستچونعکسمی گلگون به سیمینچهریار
یا نشان آتش موسی است اندر آب خضر
یا نه شاخ ارغوان رستست زآب جویبار
❈۹❈
یا میان حقهٔ الماس یاقوت مذاب
یا درون بوتهٔ سیماب زر خوشعیار
آب امشب شعلهانگیزست و آتش رشحهریز
عدل شه را بین کزو شد نار آب و آب نار
❈۱۰❈
دود آتش پیچد اندر آبگویی در نهفت
لشکر دیو و پری دارند با همکارزار
وادی طورست گویی باغ تخت امشب از آنک
آتشی موسی شدست از هر درختی آشکار
❈۱۱❈
مارهای آتشین بنگر شتابان در هوا
با وجود اینکه از آتشگریزانست مار
در به باغ تخت از بس آتش افتد لخت لخت
سبزههایش را چو برگ لاله بینی داغدار
❈۱۲❈
راستگویی باغ را صد داغ حسرت بر دلست
از فراق طلعت میمون شاه کامگار
بسکه اخترها ز اخگرها همی ریزد در آب
از شمار اختران عاجز بود اخترشمار
❈۱۳❈
بس که تیر آتشین در باغ آید از هوا
خشم شه گویی درون خُلق شه دارد قرار
یا نهگویی باژگون گشتست دوزخ در بهبشت
تا عیانگردد به مردم قدرت پروردگار
❈۱۴❈
تیر تخش اندر هوا ماند به سروی بارور
کز شعاعش هست برگ و از شرارش هست بار
یا پی رجم شیاطین از سپهر آید شهاب
کیست میدانی شیاطین خصم شاه نامدار
❈۱۵❈
ای که دیدستی بسی فوارهای موجخیز
اینک اندر آب بین فوارهای شعلهبار
از چنارکهای آتش دیدم امشب آنچه را
میشنیدمکاتش سوزنده خیزد از چنار
❈۱۶❈
آب ز آتش رنگ خون دارد تو گویی آب نیل
بر گروه قبطیان خون شد به امر کردگار
شاه آری موسی است و آب ششپیر آب نیل
سبطی احباب ملک قبطی عدوی نابکار
❈۱۷❈
سبطیان را بهره از آن نهر آب روحبخش
قبطیان را قسمت از آن رود خون ناگوار
کامنت ها