قاآنی:بشارت باد بر اهل نشابور زگرد موکب دارای منصور
❈۱❈
بشارت باد بر اهل نشابور
زگرد موکب دارای منصور
شجاع السلطنه سلطان غازی
که از عدلش جهانگردیده معمور
❈۲❈
به قصرشا چاکری خاقان و قبر
بهکاخش خادمی چیپال و فغفور
خروش نای او یا نالهٔ رعد
غریو کوس او یا نفخهٔ صور
❈۳❈
فروزان آفتاب اندر دل چرخ
و یا توقیع او بر صدر منشور
ز قهرش جنبشی در نیش کژدم
ز لطفش آیتی در نوش زنبور
❈۴❈
زهی گنجینهٔ راز نهان را
ضمیر عالم آرای تو گنجور
دلتکاندر سخابی مثل و همتاست
کفت را در عطا فرموده مأمور
❈۵❈
ز بذلشکان اگر جوید تظلم
کفی بالله المامور معذور
تواند داد نهی جازم تو
تغیر در وقوع امر مقدور
❈۶❈
خورد خون تیغت آری سازگارست
شراب نار اندر طبع محرور
به چنگال اجل خصمتگرفتار
چو اندر چنگل شهباز عصفور
❈۷❈
ز بهر انقطاع نسل دشمن
پرندت را خواص طبعکافور
مبارک خلعت کشور گشایی
براندام جهانگیر تو مقصور
❈۸❈
کجا زد پرّه جیش قاهر تو
که حالی مینشد بدخواه مقهور
دو آوارست گوشَت مایل او
خروش شندف و آواز شیپور
❈۹❈
دو صورت هست چشمت در پی او
لوای نصرت و اقبال منصور
دو معنی راست مایل طبع رادت
عطای وافر و انعام موفور
❈۱۰❈
به تابان دست تو تابنده شمشیر
مفاد آیهٔ نور علی نور
ز بیمت شیر فربه تن تواند
خزد از لاغری در دیدهٔ مور
❈۱۱❈
به هر کاری بود رای تو مختار
به جز احسان که در وی هست مجبور
فلک از نشوهٔ جام تو سرمست
جهان از بادهٔ لطف تو مخمور
❈۱۲❈
زگرزت لرزه اندر برز البرز
چو از نور تجلی بر تن طور
نه وصفت خاصه ثبت دفتر ماست
ک بر اوراق افلاکست مسطور
❈۱۳❈
ثنایت راکه یزدان داند و بس
نه در منظوم میگنجد نه منثور
بد اندیش ترا تا دامن حشر
نکوخواه ترا تا دامن صور
❈۱۴❈
یکی را بزم عشرت جای ماتم
یکی را مجلس غم محفل سور
کامنت ها