قاآنی:شاعری امروز مر مراست مسلم از شرف مدحت اتابگ اعظم
❈۱❈
شاعری امروز مر مراست مسلم
از شرف مدحت اتابگ اعظم
حضرت قایم مقام صدر قدر قدر
احمد عیسی خصال میر خضر دم
❈۲❈
آنکه به رای رزین مربی‌گردون
وانکه به فکر متین مقوم عالم
خلق روان سیرتش روان مصور
خوی بهشت آیتش بهشت مجسم
❈۳❈
ساحت گیتی ز جود اوست مزین
جبهت گردون به داغ اوست موسم
خرمن خرمن شکر زگفتش پیدا
دریا دریاگهر به‌کلکش مدغم
❈۴❈
دولت ایران برای اوست مخلد
ملکت سلطان به سعی اوست منظم
مجمرهٔ بزمش آفتاب منور
مشربه ی کاخش آسمان معظّم
❈۵❈
رایتی از رای اوست بیضهٔ بیضا
آیتی از نطق اوست چشمهٔ زمزم
تربیتش سنگ را به مایه کند دُرّ
تقویتش مور را به پایه‌کند جم
❈۶❈
از می انعام اوست روی امل سرخ
از پی اکرام اوست پشت فلک خم
علت غائی بود وجود جهان را
گرچه مؤخّر ولی به رتبه مقدّم
❈۷❈
طبع‌کریمش به جود و جاه مخمّر
ذات سلیمش به روی و رای مسلم
ازکرمش آفتاب و‌کُرتهٔ زرین
از سخطش آسمان وکسوت ماتم
❈۸❈
دوزخ با مهر اوست روضهٔ رضوان
جنت با قهر اوست قعر جهنم
با رخ او گل به رنگ تیره‌تر از گِل
با کف اویم به سنگ طعنه‌بر از یم
❈۹❈
ای به‌گهر مهترین نتیجهٔ حوّا
وی به شرف اولین سلالهٔ آدم
اینت اشارت زکردگار پیاپی
اینت بشارت ز کردگار دمادم
❈۱۰❈
کز تو یک اقدام و صد دیار مسخر
وز تو یک اقبال و صد اساس فراهم
شیر فلک امتثال امر ترا هست
روز و شب آماده‌تر زکلب معلم
❈۱۱❈
چرخ به چنگال قدرتت به چه ماند
روبهکی خسته در مخالب ضیغم
چنبر آفاق را جلال تو مرکز
قسمت ارزاق را نوال تو مقسم
❈۱۲❈
ساعد مجد تراست‌گیهان یاره
رایت رای تراست گردون پرچم
خصم تشبّه کند به شخص تو لیکن
سفله نگرددکیا به‌کسوت ملحم
❈۱۳❈
پیر نگردد جوان به غازه و زیور
زشت نگردد نکو به یاره و خاتم
طینت احمد کجا و فکرت بوجهل
دعوت عیسی کجا و دعوی بلعم
❈۱۴❈
باقل هرگز بهش نگردد حسان
مادر هرگز به بر نگردد حاتم
کوه دماوندکی چو حزم تو متقن
پشهٔ الوند کی چو حکم تو محکم
❈۱۵❈
تاج سخا را کنوز کلک تو گوهر
بام سخن را رموز فکر تو سلّم
صدرا کس جز تو قدر من نشناسد
رومی داند بهای دیبهٔ معلم
❈۱۶❈
رای تو میزان دانشست ولیکن
کوه بر سنگ او ز کاه بود کم
شکر خدا را که هستم از کرم تو
صاحب قدر منیع و صدر مکرم
❈۱۷❈
منت بیمر خدای راکه ز جودت
خاطر درهم ندارم از پی دِرهم
کیسه پر آموده‌ام ز لؤلؤ لالا
کاسه بپیموده‌ام ز بادهٔ درغم
❈۱۸❈
گه ز بت ساده خانه سازم بستان
گه ز بط باده خاطر آرم خرّم
چیست بط باده شعر بیغش شیوا
کیست بت ساده یار مونس همدم
❈۱۹❈
هیچ کسم نیست جز ولای تو مونس
هیچکسم نیست جز ثنای تو همدم
حضرت دستور نیز ازکرم عام
در حق چاکرکند متابعت عم
❈۲۰❈
مجلسش آموده از سران معزز
محفلش آکنده از مهان مخفم
صف به صف استاده پیر و کودک و برنا
کش بکش آماده ترک و تازی و دیلم
❈۲۱❈
نیست‌برش نام من چو وصف‌تو مجهول
نیست برش قدر من چو نعت تو مبهم
آری در وصف تست عاقله جاهل
آری در نعت تست ناطقه ابکم
❈۲۲❈
بالله ازین به کسی سخن نسراید
جز که شود خاطرش به معجزه ملهم
خاصه‌که از فرّ آفتاب قبولت
گشته کنون آسمان‌گرای چو شبنم
❈۲۳❈
تا به جهان نام از جلالت سهراب
تا به زبان یاد از شجاعت رستم
رایض امر ترا به ساحت‌گیتی
تا ابد از صح و شام اشهب وادهم
❈۲۴❈
عزم تو چون خنگ چرخ سایر و ساری
حزم تو چون‌کوی خاک ثابت و مبرم
کامنت ها