گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قاآنی:.آدمی باید به‌گیتی عمر جاویدان‌ کند تا یکی از صد تواند مدح آقاخان کند

❈۱❈
.آدمی باید به‌گیتی عمر جاویدان‌ کند تا یکی از صد تواند مدح آقاخان کند
محکمران خطهٔ‌کرمان‌که ابر دست او خاک را بیجاده سازد سنگ را مرجان‌ کند
❈۲❈
در بر اوکمترست از پیر زالی پور زال او زکین‌گر بهر هیجا جای بر یکران‌کند
خصم ‌را گو پیش تیغش جوشن و خفتان مپرس مرگ را کی چاره هرگز جوشن و خفتان کند
❈۳❈
خنجر آتش‌فشانش از لباس زندگی خصم‌راعریان‌کند چون‌خویش راعریان‌کند
صیت اه بگرفت‌م‌یتی را چو ور مهر و ماه نور مهر و ماه را حاسد چسان پنهان‌کند
❈۴❈
خاک ره را مهر او همسان‌ کند با آسمان واسمان را قهر او با خاک ره یکسان کند
گردش چشمش به‌ یک ایمای ابروگاه خشم موی مژگان را به چشم بدکنش سوهان کند
❈۵❈
خود به سیر لاله و ریحان ندارد احتیاج کز نگاهی خاک وگل را لاله و ریحان کند
آب تیغش ملک ویران را ز نو آباد کرد هرکجا ویرانه آری آبش آبادان کند
❈۶❈
نسبت‌جودش به‌عمان‌کی دهم‌کاو هر زمان جیب سائل را ز گوهر غیرت عمان‌ کند
اوج‌‌ردون‌در حضیض جا او مشکل رسد بر فلک بیچاره خود را چند سر‌گردان‌ کند
نرم‌‌ گر‌دد خصم‌شوم‌از ضرب‌‌ گرز او چو موم
گر براز آهن دل از رو پیکر از سندان‌کند
❈۷❈
چرخ ‌با وی ‌چون ستیزد کانکه خاید پتک را ز ابلهی بیچاره باید چارهٔ دندان‌ کند
صاحبا قاآنی از شوق تو در اقلیم فارس روز و شب در دل خیال خطهٔ ‌کرمان ‌کند
❈۸❈
یاد آن شب کز خیالت چشم من پر نور بود تیره چشمم را ز سیل قطره چون قطران کند
عیش‌ آن‌شب را اگر با صد زبان خواهد بیان نیستش پایان و گر خود عمر بی‌پایان کند
❈۹❈
دارد از جود دو دستت‌آرزو یکدست فرش تا طراز بزمگاه و زینت ایوان‌کند
هم ز بهر گلرخی ‌کز وی و ثاقم‌ گلشنست تحفه‌یی بایدکه او را همچوگل خندان‌کند
❈۱۰❈
تحفه‌اش شالیست تا سالی ببندد بر میان برتری زامثال جوید فخر بر اقران‌کند
خود تو دانی گر دلی باشد مرا در پیش اوست اختیار او راست‌ گر آباد و گر ویران ‌کند
❈۱۱❈
من به قدر همت خودکردم استدعا و تو همتت دیگر ندانم تا چه حد احسان‌ کند
باد دور دولتت ایمن زکید روزگار تا به‌ گرد خاک ساکن آسمان جولان‌ کند

فایل صوتی قصاید قصیدهٔ شمارهٔ ۷۹ - در مدح امیر بی شبیه و عدیل سلیل جلیل خلیل منیع جود و سخا آقاخان متخلص به عطامه ظله فرماید

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

رحیم غلامی
2015-05-16T10:36:06
با سلام در این قصیده اشتباهات زیادی هست که با توجه به قصیده ای که در سایت دیگری امده معلوم می شوددمی باید به گیتی عمر جاویدان کند تا یکی از صد تواند مدح آقاخان کندحکمران خطه کرمان که ابر دست او خاک را بیجاده سازد سنگ را مرجان کنددر بر او کمترست از پیر زالی پور زال او ز کین گر بهر هیجا جای بر یکران کندخصم را گو پیش تیغش جوشن و خفتان مپوش مرگ را کی چاره هرگز جوشن و خفتان کندخنجر آتش فشانش از لباس زندگی خصم را عریان کند چون خویش را عریان کندصیت او بگرفت گیتی را چو نور مهر و ماه نور مهر و ماه را حاسد چسان پنهان کندخاک ره را مهر او همسان کند با آسمان واسمان را قهر او با خاک ره یکسان کندگردش چشمش به یک ایمای ابروگاه خشم موی مژگان را به چشم بدکنش سوهان کندخود به سیر لاله و ریحان ندارد احتیاج کز نگاهی خاک و گل را لاله و ریحان کندآب تیغش ملک ویران را زنو آباد کرد هر کجا ویرانه آری آبش آبادان کندنسبت جودش به عمان کی دهم کاو هر زمان جیب سائل را ز گوهر غیرت عمان کنداوج گردون در حضیض جاه او مشکل رسد بر فلک بیچاره خود را چند سرگردان کندنرم گردد خصم شوم از ضرب گرز او چو موم گر براز آهن دل از رو پیکر از سندان کندچرخ با وی چون ستیزد کانکه خاید پتک را ز ابلهی بیچاره باید چاره دندان کندصاحبا قاآنی از شوق تو در اقلیم فارس روز و شب در دل خیال خطه کرمان کندیاد آن شب کز خیالت چشم من پر نور بود تیره چشمم را ز سیل قطره چون قطران کندعیش آن شب را اگر با صد زبان خواهد بیان نیستش پایان و گر خود عمر بی پایان کنددارد از جود دو دستت آرزو یکدست فرش تا طراز بزمگاه و زینت ایوان کندهم ز بهر گلرخی کز وی وثاقم گلشنست تحفه یی باید که او راهمچو گل خندان کندتحفه اش شالیست تا سالی ببندد بر میان برتری ز امثال جوید فخر بر اقران کندخود تو دانی گر دلی باشد مرا در پیش اوست اختیار او راست گر آباد و گر ویران کندمن به قدر همت خود کردم استدعا و تو همتت دیگر ندانم تا چه حد احسان کندباد دور دولتت ایمن ز کید روزگار تا به گرد خاک ساکن آسمان جولان کند
رحیم غلامی
2015-05-16T10:32:27
با سلام در عندان این شعر اشتباهی نایپی وجود دارد عطامه ظله که صحیح آن، عطا مدّ طله است.
ر غلامی
2017-09-25T07:48:37
با سلام. لطفا تصحیح شود، عطامه ضله به عطا شه مد ظله