قاآنی:آنچه با برگ درختان ابر نوروزیکند با تهیدستان کف فیاض فیروزی کند
❈۱❈
آنچه با برگ درختان ابر نوروزیکند
با تهیدستان کف فیاض فیروزی کند
زان سبب فیروز شد نامش که از آیات او
بخت هر روز آشکار آیات فیروزی کند
❈۲❈
هست چهرش گنج فیروزی و گردد آشکار
هرکرا آنگنج روزی خدا روزیکند
آفتاب روی جانبخش به هر مجلس که تافت
شمع نتواند که دیگر مجلس افروزی کند
❈۳❈
بر بسوزان خنجر او امر فرماید خدای
قهر جباریش اگر عزم جهانسوزی کند
سنگلاخ کوهساران را تواند زیر پای
باد رفقش نرمتر از قاقم و توزی کند
❈۴❈
ای که هر کس یاد جودت کرد یزدان تا به حشر
بینیازش زاکتساب رنج هر روزیکند
گر بخواهد پیر عقلت دانش آموزد خطاست
طفل نتواند به لقمان حکمت آموزی کند
❈۵❈
چنگ عزراییل گویی در دم شمشیر توست
زان بمیراند جهانی را چو کین توزی کند
گر به شکل گوژ خواهد به سطح کاخ تو
گنبد پیروزهگون اظهار پیروزی کند
❈۶❈
عقل داند عین نقصاست از فضولی نطفهیی
از شکم بر پشت آید بچه را قوزیکند
یا چو خیاطست تیغت کز حریر سرخ خون
حصم را بیرشته و سوزن کفندوزی کند
❈۷❈
سرو را سرسبزی بخت سرافراز تو نیست
ذره چون شمسی نماید سبزهکی توزیکند
شهدگفتار توزهرکژدم اهواز را
در حلاوت قند مصر و شکر خوزی کند
❈۸❈
گنج هر روزیست جودت وانکه را روزی شود
رحمت حق بینیاز از رنج هر روزیکند
شیر چرخاز مهر و مه قلاده سازد ماه و سال
بویه در نخجیرگه روزی ترا یوزیکند
❈۹❈
هر که روزی پوز جنباندکه بدگوید ترا
چون سگ آلودهدهان از باد بد پوزیکند
از پی خاموشی جاوید فرماید خدای
تا بر اطراف دهانش مرگ بتفوزیکند
❈۱۰❈
عزم بازی گرکنی ساعات روز و شب بهم
جمعمردد ناه نردی وه دوزیکند
قافیه تنگست و من دلتنگتر زانرو که طبع
خواهد استیفای وصفت بهر بهروزیکند
❈۱۱❈
میتواند وضع لفظ خوش ز بهر قافیه
هم بود ازکودنیگر قافیه بوزی کند
مرچه برخی از قوافی نیز زشت افتاد لیک
با قبولت چون رخ زیبا دلافروزیکند
❈۱۲❈
تا دهان غنچه پرگردد ز مروارید تر
چون به زیر لب ثنای ابر نوروزی کند
غنچهسان خندان و کامش پر ز مروارید باد
چونصدفهر کاوبهمدحتگوهراندوزیکند
چونصدفهر کاوبهمدحتگوهراندوزیکند
کامنت ها