گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قاآنی:دل هرجایی من آفت جانست و تنست آتش عمر خود و برق تن و جان منست

❈۱❈
دل هرجایی من آفت جانست و تنست آتش عمر خود و برق تن و جان منست
از سر زلف بتانش نتوان کردن فرق در تن تیره‌اش از بس که شکنج و شکنست
❈۲❈
حاصل وقتم از آن نیست به جز رنج و بلا نه دلست این به حقیقت که بلا و فتنست
دیده آ‌زادی خود را به گرفتاری خویش زین سبب عشق نکویانش شعارست و فنست
❈۳❈
در ره غمزهٔ مهرویان از تیر نگاه راست مانندهٔ مرغیست که بر بابزن‌ست
گاه با اژدر زلفست چو بهمنش مدار بیژن‌آسا گهی افتاده به چاه ذقنست
❈۴❈
هرکجا صارم ابرویی آنجا سپرست هرکجا ناوک مژگانی آنجا مجنست
گاه چون قمری بر سرو قدی نغمه‌ سراست گاه دهقان و به پیرایش باغ سمنست
❈۵❈
گه چو بیند صنمی گلرخ و سیمین اندام عندلیب‌آسا بر شاخ گلش نغمه زنست
هرکجا روی بتی بیند در سجدهٔ او قد دو تا کرده چو در سجدهٔ بت برهمنست
❈۶❈
در پرستیدن بت‌رویان از بس مولع راست پنداری آن ‌یک صنم این یک شمنست
سال و مه عشق بتان و زرد و رنجه نشود عیش او مانا از رنج وگداز و محنست
❈۷❈
در ره دانش و دین کاهل و خیره است و زبون لیک در کار هوس چیره‌تر از اهرمنست
روز اگر شام کند بی‌رخ یوسف چهری خلوت سینه بر او ساحت بیت‌الحزنست
❈۸❈
هرچه گویمش دلا توبه کن و عشق مورز که سر‌انجام هوس سخرهٔ مردم شدنست
غیر ناکامی و بدنامی ازین عشق نزاد ابله آنکش سر فانی شدن خویشتنست
❈۹❈
فهم گردآر و خرد پیشه کن و دانش‌جوی کانکه عقل و خردش نی به سفه مفتتنست
دل به‌ خشم آید و بخروشد و راند به جواب حبذا رای حکیمی که بدینسان حسنست
❈۱۰❈
باد بر حکمت نفرین اگر اینست حکیم که حکیمان را آماده به هجو سننست
حاصل هستی ما هستی عشق آمد و او منعم از عشق فراگوید کاین نزفطنست
❈۱۱❈
ای حکیم خرد اندوز سبک تاز که من عشق می‌بازم و این قاعده رسمی کهنست
حکما متفقستند که خلق از پی عشق خلق گشتند و درین کس را کی لاولنست
❈۱۲❈
عشق اگر می نبود نفس مهذب نشود عشق زی بام کمالات روانرا رسنست
ز آتش عشق بنگدازد تا هیکل جسم کی بر افلاک شود جان که ترا در بدنست
❈۱۳❈
بی‌ریاضت نشود جان تو با فر و بها شمع را فر و بها جمله ز گردن زدنست
متفاوت بود این عشق به ذرات وجود ور نه پیدا ز کجا فرق لجین از لجنست
❈۱۴❈
متفاوت شد از آن روی مقامات کمال که به مقدار نظر هرکه خبیر از سخنست
پرتو عشق بود یکسره از تابش مهر هان و هان بشمر تا شمع که اندر لگنست
❈۱۵❈
فهم این نکته نیارد همه کس کرد مگر خواجهٔ عصر که در عشق دلش ممتحنست

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ناشناس
2015-06-30T13:22:32
شعرهای قرآنی بسیار زیبا خواندنی است
سام
2015-02-10T18:53:33
قاانی شاعری ابداع کننده اشعار بسیار متین و ارزشمند است در واقع اشعاری پر معنی را سروده مرحبا بر شاعران ایرانی
عیسی
2012-05-02T14:31:33
کلا قاآنی زیبایی خود شعر را بر معنی آن ترجیح می دهد. از این حیث اشعار و غزلیات قاآنی بسیار زیبا و پر از استعاره و استفاده از لغاتی است که متن شعر را ثقیل می کند. بنابراین صحیح خوانی اشعار قاآنی آسان نیست. شاید از این نظر بتوان قاانی را خاقانی دیگری خواند.