گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قاآنی:کنون که برگ و نوا نیست باغ و بستان را بساز برگ و نوای دی و زمستان را

❈۱❈
کنون که برگ و نوا نیست باغ و بستان را بساز برگ و نوای دی و زمستان را
گلوی بلبله و راح ارغوانی گیر بدل گل سحر و بلبل خوش الحان را
❈۲❈
چو آفتاب می و صبح روی ساقی هست چراغ و شمع چه حاجت بود شبستان را
از آن فروخته گوهر که سوی نور جمال دلیل شد به شب تیره پور عمران را
❈۳❈
قرین شکر و عود و شراب و شمع کنید طیور بابزن و برّه‌های بریان را
چو جمع‌ شد همه‌ اسباب عیش موی به ‌موی به حلقه آر سر و زلفکی پریشان را
❈۴❈
شو آستین بتی درکش و ز زلف و رخش پر از بنفشه و گل کن کنار و دامان را
عبیر و عود بر آتش منه بگیر و بده به باد طرهٔ مشکین عنبرافشان را
❈۵❈
به ار نماند درختان و بوستان را بر درخت قامت گیر و به زنخدان را
گهی به گاز فراگیر سیب غبغب را گهی به مشت بیفشار نار پستان را
❈۶❈
مفتحی نه از آن زلف عنبرین دل را مفرحی ده ازین لعل شکرین جان را
بگیر زلفش و از روی لعل یکسو کن به دست دیو منه خاتم سلیمان را
❈۷❈
به‌ پیچ جعدش و از روی خوب یک جانه به روی گنج ممان اژدهای پیچان را
ازین دو گوهر جانی نکوتر ار خواهی به رشته کش گهر مدحت جهانبان را

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

میلاد سماوات
2014-06-13T17:08:29
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
رضا سعدی
2013-10-09T15:31:39
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن