قاآنی:شب دوشین که مرا لب به لب نوشین بود شب که از عمر شمردیم شب دوشین بود
❈۱❈
شب دوشین که مرا لب به لب نوشین بود
شب که از عمر شمردیم شب دوشین بود
گاه لب بر لب جانانه و گه بر لب جام
تا دم صبح مرا کار به شب دوش این بود
❈۲❈
نوعروسیست جهیزش همه شادی و نشاط
دختر زر نتوان گفت گران کابین بود
شوق آن ماه روان از مژهام پروین داشت
کار چشمم همه شب با مه و با پروین بود
❈۳❈
کس نداند که چه دیدم من از آن گردش چشم
مگر آن صعوه که در صیدگه شاهین بود
گاه در دامن و آغوش من آن خرمن گل
گاه در گردنم آن سلسلهٔ مشکین بود
❈۴❈
ریخت خونم به جفا یار و خوشم قاآنی
که مرا کامی اگر بود به عالم این بود
کامنت ها