قاآنی:خسروا ای آنکه قهرت روز رزم و گاه کین چرخ را با تیره خاک ره برابر میکند
❈۱❈
خسروا ای آنکه قهرت روز رزم و گاه کین
چرخ را با تیره خاک ره برابر میکند
گر نبود آنکه بینی روز رزم اندر هوا
روزگار از بیم تیغت خاک بر سر میکند
❈۲❈
حاجتت نبود به خنجر روز کین کز روی کین
گردش مژگان چشمت کار خنجر میکند
بُرّش از بازوی ارغونست نز برنده تیغ
با بداندیشش مگو کاین حرف باور میکند
❈۳❈
ذوالفقار چه که عمرو عبدوُد دارد خبر
کآنچه با او میکند بازوی حیدر میکند
خسروا شخصیست نورانی جمال از اهل نور
کز جمال خویش بزمم را منور میکند
❈۴❈
نوری است امّا ز عریانی به نور آفتاب
آیت نور علی نور اینک از بر میکند
هست چون تیغ تو عریان لاجرم چون تیغ تو
زاشک خونین رخ پر از یاقوت احمر میکند
❈۵❈
از غلامی تو دارد گفتگو وین حرف را
قند میپندارد و هردم مکرر میکند
هرچه میگویم مکن این آرزو را لب ببند
کاین هوس را چرخ عالیقدر کمتر میکند
❈۶❈
او همیگوید که گر الطاف شه باشد قرین
قدر خاک تیره را از چرخ برتر میکند
کامنت ها