گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قائم مقام فراهانی:شاهزاده جان: فدایت شوم، تصدقت گردم. امان است دراین سر پیری و آخر عمر، بیک پیره زنی...

شاهزاده جان: فدایت شوم، تصدقت گردم. امان است دراین سر پیری و آخر عمر، بیک پیره زنی گرفتارم، بدگو، بدخو، بدخواه، جانکاه، شایسته هزار انکار و اکراه.
نقره اندود بنقد دغل
عنبر آمیخته بگند بغل
همه عیب هایش را میدانم و بعد کاری هاش را علانیه میبینم و دایم در این اندیشة و تدبیرم که شاید نقصی جویم و کناری گیرم. اما هر قدر بیشتر در خلاصی میکوشم بدتر ببند بلاش میافتم.
❈۱❈
متفق میشوم که دل ندهم معتقد میشوم دگر بارش
بدخوئی است که مثل خود ندارد، جادوئی است که فیل شاه را میغلطاند. خودساز و اصول باز و زبان آور ظریف، در همه فن حریف. بقول عرب ها و کان تحت لسانها ها روت ینفث فیه سحرا و جیوب اثواب لها قد طلعت شمسا و بدرا.
نواب مستطاب شاهزاده افخم اکرم طهماسب میرزا ابلغه الله بما یهوی و یشاء. از حقیقت این ماجرا اطلاع دارند و چندین بار در خدمت سراسر سعادت ایشان، شور و صلاح چاکرانه عاجزانه کردم که دل بر فراق نهم و او را طلاق دهم؛ اذن و اجازت ندادند. ملاحظه رأی جهان آرای ولیعهد روحی فداه را فرمودند؛ در آلاچیق سرخس و صحرای جام و زیر کرسی تربت، هر چه عجز و اصرار کردم منع و انکار کردند. ترسیدم که این فقرات را دیگری بعرض شما برساند خود سبقت نمودم.
والسلام

فایل صوتی منشآت شمارهٔ ۷۱ - نوشته ای است از قائم مقام به شاهزاده خانم

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها