نظام قاری:چیست آن جبس مختلف آثار پنبه و ابریشمش شعار ودثار
❈۱❈
چیست آن جبس مختلف آثار
پنبه و ابریشمش شعار ودثار
ساده باشد میانش و یکرنگ
نقش و الوان او بود بکنار
❈۲❈
علمیت دروست با ترکیب
لیک هست انصراف او ناچار
باقبا و دوتوئی و چمته
همچو اهل نفاق باشد یار
❈۳❈
گاه سجاده را بود نایب
گاه باشد جنیبه دستار
گه بلنکوته اش کنند بدل
که بود زیر جامه در قصار
❈۴❈
گاه گردد سپیچ سر در شب
ور بود چارشب مدانش عار
گر نباشد بدعوتی سفره
میشود او دراز خوان هموار
❈۵❈
اکثر آنرا بدوش اندازند
نازکان موالی و تجار
که ردای دعای استسقاست
میکنندش بطیلسان احبار
❈۶❈
وقت افلاس از همه رختی
بیشتر او کنند در بازار
پیشک آفتاب و بارانیست
بقچه دانست و جامه و ایزار
❈۷❈
خواهرش شده و برادر او
کمرست آن بکوه کرده قرار
همه کس را بدامن آویزد
در میانست باصغار و کبار
❈۸❈
از عزیزی بسر نهند او را
در برش آورند چون دلدار
در مصائب شکوه اهل عزاست
افکنند از برای او دستار
❈۹❈
ور بداری بجای کلکنه اش
شد بحمام نیز خدمتکار
از رخوتی که مانده دردهلیز
محرم خلوت خود او انگار
❈۱۰❈
کار دسمال از و همی آید
لیک دورست از تمیز و وقار
رخت در خانه چون زنان شویند
برسرش میکنند مقنعه وار
❈۱۱❈
در میان بتان بهر ریشه
باشدش ناز و غنج و شیوه هزار
پس میان بستنش بیاموزم
منکشف گرددش هزار اسرار
❈۱۲❈
قصب شیر و شکرش خوانند
بندقی نیز خوانده اند اخیار
بنما در میان جمع رخوت
نرمه کز وی آید این همه کار
❈۱۳❈
ور بودجامه دراز بقد
که فتد دامنش براهگذار
خویشتن در میان در اندازد
تا بپوشاند آن عیوب و عوار
❈۱۴❈
او علمدار رختها آمد
تتق و پرده است و حاجب یار
لقبش فوطه و میان بندست
کنیت او بود نماز گذار
❈۱۵❈
کمر صحبت است قاری را
عوض متکاست یا دیوار
صدر اعظم چو زر برافشاند
دامن او آورد به پیش نثار
کامنت ها