نظام قاری:میان ما و جمالش محبت ازلیست که حسن دوست قدیمی و عشق لم یزلیست
❈۱❈
میان ما و جمالش محبت ازلیست
که حسن دوست قدیمی و عشق لم یزلیست
در جواب او
میان ما و مرقع محبت ازلیست
❈۲❈
کوه ملمع رنگین و خرقه عسلیست
بجیب سر یقه در پرده دگمه پا برجای
یکی بسیرت اوتاد و یک بسان ولیست
قماش قلب که خیاط وصله زو ببرد
❈۳❈
نماند آن بتو پوشیده کان زدزد غلیست
بعنبرینه میارای جیب کمخا را
نگار خوب لقاراچه احتیاج حلیست
چنین که اطلس زربفت زهره طالع شد
❈۴❈
قیاس کردم و پشمینه سنه زحلیست
نه خوار شد بزمستان کتان که موینه نیز
اسیر مانده بگرما زتیغ بیمحلیست
بنزد گوی طلا دگمهای ابریشم
❈۵❈
مثال جوهر اصلی و دانه عملیست
سخن زچمته و نوروزی و قبا گوید
دهان(قاری) ازان دائما پر از عسلی است
کامنت ها