نظام قاری:در ازل عکس می لعل تو در جام افتاد عاشق سوخته دل در طمع خام افتاد
❈۱❈
در ازل عکس می لعل تو در جام افتاد
عاشق سوخته دل در طمع خام افتاد
در جواب او
در ازل پرتو کرباس براندام افتاد
❈۲❈
هر کجا برهنه در طمع خام افتاد
تانگردید بسر نیک نیامد دستار
بود سرگشته ولی نیک سرانجام افتاد
میزدم فال بهر جنس میانبندی را
❈۳❈
قرعه ام یکسره بر فوطه حمام افتاد
زین همه رخت مرا طشت فلک سرپوشی
چون ندادست ازان طشت من از بام افتاد
جامه صوف بقبرم زچه پوشی فردا
❈۴❈
که زسرمام کنون لرزه براندام افتاد
ارمکی گفت چو دلال بهایش میکرد
راز سر بسته ما در دهن عام افتاد
تا نهادند بر صوف قماشات خطا
❈۵❈
صد شکن از طرف کفر در اسلام افتاد
دوش قاری قلمی قصه خسقی میکرد
آتش اندر ورق و دود در اقلام افتاد
کامنت ها