نظام قاری:صوفی نهاد دام و سرحقه باز کرد بنیاد مگر با فلک حقه باز کرد
❈۱❈
صوفی نهاد دام و سرحقه باز کرد
بنیاد مگر با فلک حقه باز کرد
در جواب او
خرم تنی که گوی شب از جامه باز کرد
❈۲❈
پارا بنرمدست نهالی دراز کرد
با انکه یکدرم نتوان بست اندرو
دستار کهنه بین که مرا سرفراز کرد
منت پذیر کرد ززیلو که با نمد
❈۳❈
از بوریاو پوستکت بی نیاز کرد
حقا که از حقیقت مسواک غافلست
حمل عمامه انکه بروی مجاز کرد
دامن فشاند بر قدک آندم تنم که دست
❈۴❈
بر آستین صوف مربع دراز کرد
گر کسنه قیام بطاعت توان نمود
بیش و پس برهنه نشاید نماز کرد
قاری بکرد بالشک نازروی کت
❈۵❈
آنکو نداد تکیه چه عشرت چه ناز کرد
کامنت ها