نظام قاری:که برگذشت که بوی عبیر میآید که میرود که چنین دلپذیر میآید
❈۱❈
که برگذشت که بوی عبیر میآید
که میرود که چنین دلپذیر میآید
در جواب او
ز جیب تافته بوی عبیر میآید
❈۲❈
سجیف دامن او دلپذیر میآید
به ره گذشت یکی بقچه در بغل گفتم
که برگذشت که بوی عبیر میآید؟
چو شیب جامه والا کجاست منظوری
❈۳❈
که پیش اهل نظر بینظیر میآید
عجیب ماندهام از کارخانهٔ حلاج
جوان همیرود آنجا و پیر میآید
چنان همیسپرم راه نرمدست چو گز
❈۴❈
که خار منزل سوزن حریر میآید
ز تیر گز ز قبا چشم بر نخواهم دوخت
وگر معاینه بینم که تیر میآید
ز اطلس فلک ار زان که خلعتی دوزی
❈۵❈
به قد معنی قاری قصیر میآید
کامنت ها