نظام قاری:گر مرا با درد تو درمان نباشد گو مباش عاشق روی توام گر جان نباشد گو مباش
❈۱❈
گر مرا با درد تو درمان نباشد گو مباش
عاشق روی توام گر جان نباشد گو مباش
در جواب او
جامه ام کرباس بس کتان نباشد گو مباش
❈۲❈
ور چه بالاپوش تابستان نباشد گو مباش
بستن لنکوته در ایام گرما راحتست
گر ترا شلوار یا تنبان نباشد گو مباش
با سلیم خود خوشم خرطوم پیلش آستین
❈۳❈
گرو را دامان چون میدان نباشد گو مباش
ریش بارست ای برادر تسمه سنجاب و خز
گر بگرد آستین گردان نباشد گو مباش
احترام شاهد کمخا مکن از صندلی
❈۴❈
بقچه برداری اگر با آن نباشد گومباش
جامه را باید برازش ازدرازی بر زمین
گر کشان همواره ات دامان نباشد گو مباش
فوطه یزدی به قاری بخش ای تاجر ز لطف
❈۵❈
ور قماش مصر و هندستان نباشد گو مباش
کامنت ها