گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قاسم انوار:داشتم یاری که مرد مرد بود شیخ و دانشمند و صاحب درد بود

❈۱❈
داشتم یاری که مرد مرد بود شیخ و دانشمند و صاحب درد بود
گفت با من قصه ای در باب دل از «رویم » آن سید ارباب دل
❈۲❈
کان بزرگ دین بایام بهار بود در سیری میان مرغزار
دید درویشی سراندر جیب دلق غرق بحر نیستی، فارغ ز خلق
❈۳❈
گفت صوفی:سر بر آور، گل ببین در جوابش گفت مرد راه دین :
سر فرو بر، در درون دل نگر تا بکی در رنگ و بو بردن بسر؟
❈۴❈
هر که شد مستغرق دیدار دوست خاطرش را کی مجال رنگ و بوست؟
چون نظر در گل کنی،ای خرده دان صانع خود را توان دیدن عیان
❈۵❈
صنع بینی،گر کنی در گل نظر سر فرو بر،سر فرو،در دل نگر
صد هزاران رحمت حق بر روان خوب گفتست این سخن،نعم البیان
❈۶❈
لیک در گل نیز بتوان دید دوست جمله ذرات جهان مرآت اوست
یاسمن را از غمش پا در گلست لاله زار از درد او خون دردلست
❈۷❈
گر نبودی رنگ او در لاله زار کی زدی بلبل در آنجا ناله زار؟
در همه گلزار رنگ وبوی اوست او منزه از صفات رنگ و بوست
❈۸❈
بیش از این گفتن ندارم زهره ای داند آن کس را که باشد بهره ای
در میان گل ار نباشد،ناگهان در کف پایت خلد خار گمان
❈۹❈
محض اسرارست شرع مصطفا چین ابرو زین سخن باشد خطا
«لانسلم » گر زنی بر کار من خوش خوشی سر را برآن دیوار زن

فایل صوتی انیس العارفین بخش ۲۲ - حکایت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها