غزالی:بدان که آنچه لابد است از نماز گفته آمد و دیگر مسایل چون حاجت افتد بباید پرسید که در چنین کتاب...
بدان که آنچه لابد است از نماز گفته آمد و دیگر مسایل چون حاجت افتد بباید پرسید که در چنین کتاب شرح نتوان کرد اما وسوسه در نیت نماز بسیار می باشد، بدین اشارتی کرده آید. بدان که وسوسه نیت کسی را بود که در عقل وی خللی باشد و سودایی بود یا به شریعت جاهل باشد و معنی نیت نداند که نیت تو آن رغبت است که تو را روی به قبله آورد و بر پای انگیخت تا فرمان به جای آری و چنان که تو را اگر کسی گوید، «فلان عالم آید، وی را برپای خیز و حرمت دار»، نگوئی که نیت کردم که بر پای خیزم فلان عالم را برای علم وی به فرمان فلان کس، لیکن بر پای خیزی در وقت و این نیت خود در دل تو باشد، بی آن که به دل گویی یا به زبان و هرچه به دل گویی حدیث نفس بود نه نیت بود نیت آن رغبت بود که تو را بر پای انگیخت، اما باید که بدانی که فرمان چیست و بدانی که ادای نماز پیشین است یا ادای نماز دیگر چون دل از این غافل نبود، همی الله اکبر بگوئی و اگر غافل بود، خود را با یاد دهی و گمان نبری که معنی اداء و فرض، و نماز پیشین همه بیکبار مفصل در دل جمع شود، لیکن چون نزدیک باشد به یکدیگر جمع نماید و این مقدار کفایت بود، چه اگر کسی تو را گوید، «فریضه نماز پیشین گزاری؟» گویی، «آری»، در این وقت که «آری» گویی، جمله آن معانی در دل تو بود و در تفصیل نبود، پس گفت تو با خویشتن تا با یاددهی، همچون گفت آن کس بود و الله اکبر به جای آن بود که گویی «آری» و هرچه بیشتر استقصا کنی دل و نماز بشولیده شود، باید که آسان گیری چون این مقدار کردی به هر صفت که بود بدانی که نماز درست است که نیت نماز همچون نیت کارهای دیگر است و بدین سبب بود که در روزگار رسول (ص) و صحابه، رضوان الله علیهم اجمعین، هیچ کس را وسوسه نیت نبود آن کس که این می نداند از جهل است.
کامنت ها