غبار همدانی:صبا از زلف مُشکین عُقده وا کرد مرا سرگشته چون باد صبا کرد
❈۱❈
صبا از زلف مُشکین عُقده وا کرد
مرا سرگشته چون باد صبا کرد
بنازم طعنۀ بیگانگان را
که آخر با تو ما را آشنا کرد
❈۲❈
کنون آن شاخ مرجان را توان یافت
که در خون مردم چشمم شنا کرد
قیامت قامت من تا به پا خاست
قیامتها از آن قامت به پا کرد
❈۳❈
غبارا غارت دین و دل ما
خدا کِی بر نکورویان روا کرد؟
کامنت ها