گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

غبار همدانی:ما سمندر زادگان را شکوه از آتش نباشد کِی ز آتش میگریزد هرکه در وی غش نباشد

❈۱❈
ما سمندر زادگان را شکوه از آتش نباشد کِی ز آتش میگریزد هرکه در وی غش نباشد
گر کنند ایمن زهجرانم غم از نیران ندارم بیمم از آن است ورنه باکم از آتش نباشد
❈۲❈
بی غشم کن ساقیا از مِی که بسیار آزمودم دفع غم را داروئی چون بادۀ بی غش نباشد
کی در او خاصیت آتش بود یا ذوق مستی باده گر همرنگ با آن لعل آتش وش نباشد
❈۳❈
سرو بستان پیش سرو قامت آن ماه پیکر گر خرام کبک دارد همچنان دلکش نباشد
می توانم گویی از میدان غبارا در ربودن توسن بخت ز پای افتاده گر سرکش نباشد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها