گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

غبار همدانی:نگار من ز شبستان به در نمی‌آید زمان گل مگر آخر به سر نمی‌آید

❈۱❈
نگار من ز شبستان به در نمی‌آید زمان گل مگر آخر به سر نمی‌آید
بهار می‌گذرد ساقیا تعلل چیست مگر خزان دو سه روز دگر نمی‌آید
❈۲❈
چه شد که لاف کلیمی نمی‌زند بلبل ز شاخ گل مگر آتش به در نمی‌آید
گذشت عمر عزیزی که بود دولت وصل ولی زمان جدایی به سر نمی‌آید
❈۳❈
همیشه بود هم‌آواز من چه شد امشب به گوش نالهٔ مرغ سحر نمی‌آید
کشم ز صومعه دیگر به سوی میکده رخت که بوی خیر ازین بام و در نمی‌آید
❈۴❈
کسی ز منزل جانان خبر به ما نرساند که هر که می‌رود از وی خبر نمی‌آید
اگرچه نخل مرادست سرو قامت دوست دریغ و درد که هرگز به بر نمی‌آید
❈۵❈
غمین مباش غبارا که عیب بی‌هنران به چشم مردم صاحب نظر نمی‌آید

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها