گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

غبار همدانی:چندانکه جهد کردم با زهد و پاسایی دل را ز دام زلفت ممکن نشد رهایی

❈۱❈
چندانکه جهد کردم با زهد و پاسایی دل را ز دام زلفت ممکن نشد رهایی
بگشا گره ز کارم کاندر جهان نیاید جز عقده های زلفت از کَس گره گشایی
❈۲❈
با شیخ الفت ما البته راست ناید ما صوفئیم و بدنام او زاهد ریائی
ساقی بیا که گر دوست بیگانگی ز ما کرد ما با کسی نداریم پروای آشنایی
❈۳❈
دی پیر می فروشم گفت از سر نصیحت تا در ده خدائی بگذر ز کدخدایی
کشتی شکستگان را چون بخت واژگون شد گشتند غرق دریا از لاف ناخدایی
❈۴❈
رحمت نگر که هرگز از عاجزان مسکین دوری نمیکند دوست با وصف کبریایی
در عین دل شکستن در کار دلنوازیست در حال جان ستانی مشغول جان فزائی
❈۵❈
بر حال زارم اکنون جانانه رحمت آورد کافر و رنج حرمان بر صدمت جدائی
خوشتر ز زندگی چیست مردن به نامرادی بهتر ز کامرانی ماندن به بینوائی
❈۶❈
دست از طلب ندارم زین پس که مرد درویش کشکول خویش پر کرد از دولت گدائی
هرگز غبار ازین بحر بیرون نمیبری جان کس در جهان ندیدست بی دست و پا شنائی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها