قدسی مشهدی:طبیب من چه شد گر مهربان نیست؟ من بیمار را پروای جان نیست
❈۱❈
طبیب من چه شد گر مهربان نیست؟
من بیمار را پروای جان نیست
غرور خضر، عاشق برنتابد
محبت کم ز عمر جاودان نیست
❈۲❈
نمیجوشند با هم ناتوانان
که با هم، موی را خون در میان نیست
به بیماری سپردم تن چو نرگس
که در عالم طبیب مهربان نیست
❈۳❈
ندارم بهرهای از مومیایی
شکست دل شکست استخوان نیست
جهان چون بود و نابودش مساویست
چرا گوید کسی کاین هست و آن نیست
❈۴❈
چنان افسرده خواهد روزگارم
که پنداری مرا در جسم جان نیست
کامنت ها