قدسی مشهدی:بیگانهای اگر نه به جانانه آشناست رشکم چرا به صد غم بیگانه آشناست
❈۱❈
بیگانهای اگر نه به جانانه آشناست
رشکم چرا به صد غم بیگانه آشناست
معشوق هم به چاره عاشق نبرد راه
شد عمرها که شمع به پروانه آشناست
❈۲❈
در وادی خیال تو و گفتگوی عشق
چشمم به لب، چو خواب به افسانه آشناست
بیگانه است اگرچه ز پیراهن خرد
با سنگ کودکان تن دیوانه آشناست
❈۳❈
هرگز برای فال دلم شانهای ندید
شد عمرها که زلف تو با شانه آشناست
پیغام نیک و بد همه را میبرد بجا
پیک صبا به کعبه و بتخانه آشناست
❈۴❈
خون میخورد همیشه و عیشش کند قیاس
قدسی لبی که با لب پیمانه آشناست
کامنت ها