قدسی مشهدی:از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخت انوار تجلیست که بر طور فرو ریخت
❈۱❈
از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخت
انوار تجلیست که بر طور فرو ریخت
گلچین چمن دامن گل را ز خجالت
چون دید گل روی تو از دور، فرو ریخت
❈۲❈
در باغ جهان آبلههای کف دهقان
چون قطره می از دل انگور فرو ریخت
صافش همه در شیشه ما کرد محبت
آن دُرد که در ساغر منصور فرو ریخت
❈۳❈
چون لاله بود داغ دل و دامن صحرا
اشکی که ز چشم من محرور فرو ریخت
کامنت ها